کیانوش و سوگلکیانوش و سوگل، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

✿ツ فــرشـــتـہـآے زندگے مآ ✿ツ

✿ツ خونه آقا جون و عزیز جون ✿ツ

امشب بابا جون مسابقه بدمینتون داره و دیر وقت میاد واسه همین ما میخوایم بریم خونه آقا جون من هم دارم براتون این ترانه همیشگی رو میخونم تا رضایت بدید و بیاید حاضر بشیم زلف سیاه خوشگلت بوی دل و گلاب میده نسیم صبحدم داره زلفاتو پیچ و تاب میده وقتی باهات حرف میزنم چشات به من جواب میده آخرش این خوشگلیات دسته گلی به آب میده به به به چه دلبری از همه خوشگلا سری میون گلهای قشنگ از همه گلها بهتری تو در بهار زندگی رنگ گل و چمن داری گل گلستان منی تو بوی نسترن داری میون زلفای سیات سنبل و یاسمن داری به به به چه دلبری از همه خوشگلا سری میون گل...
13 مرداد 1391

✿ツ اعتراض بابا جونی ✿ツ

وای قربونتون بره مامان جونی امروز بابایی نرفت سر کار خودتون که میدونید برای چی ای جونم مامان فداتون بشه که اینقدر دلبری میکنید امروز با بابا جون کلا در حال بازی بودید چقدم که این آقای بابا جون شما رو دوست داره آخه تا میخوام قاززتون بگیرم یا دعوام میکنه یا تهدیدم میکنه بـــــــه خـــــــــدااااا حالا هر چی بگو سهم خودمه بهلـــــــــــــــــــــــــــه کلا اینکه بابایی عزیزو عشق مامانیتون امروز دو تا اعتراض اعلام نمودند البته نه به این خشمی بیشتر اینجوری بود بابا جونتون میخواد موزیک میم مثل مادر و بزاریم روی وبلاگتون اما مامانی هر ک...
11 مرداد 1391

✿ツ این روزهای من ✿ツ

باز هم زندگی را دارم جور دیگه ای تجربه میکنم یه جور شیرین تر  اینو هر بار که با شما بازی میکنم متوجه میشم یا  هر بار که لحظه کوچیکی برای خودم دست و پا میکنم  تا به خواب برم یا وقتی برای لحظه های با شوشویی بودن هزار تا برنامه میچینم یا زمانی که صبحها با چشمان پر از خواب     پوشک شما را عوض میکنم و شما با خنده و آغو اغونهای شیرینتون خواب را فراری میدین یا وقتی فارغ از فکر کار و امورات زندگی و خستگی هاش برای نهارمون غذا میپزم و نقش یه خانم خانه را بازی میکنم  که داره  کم کم و با حوصله مادر بودن را ...
10 مرداد 1391

✿ツ یک شوخی خوشمزه با بابایی جون ✿ツ

   امروز برای دلجویی از شوهری جونم که دلخورش کرده بودم یه سوپرایز خوشمزه دارم به شما هم توصیه میکنم حتما به ادامه مطالب سر بزنید       آخ یادم رفت بگم اونایی که ناراحتی قلبی و گوارشی دارن نگاه نکنن   قیافه مبارک شوهری الان مث این قند و نبات شده ف...
10 مرداد 1391

✿ツ مسابقه دو روی سکه ✿ツ

بلاخره نفس های من توی مسابقه شرکت کردن مسابقه  دو روی سکه به این صورت که: عکس گریه و خنده نی نی میفرستید و بعد دوست جونی ها میرن و رای میدن دوست جونی ها ؟؟؟؟ مامانی ها ؟؟؟؟ بابایی ها؟؟؟؟ بهمون رای میدین؟؟؟؟؟ روز شنبه در وبلاگ کودک من به ✿ツ کیانوش و سوگل فــرشـــتـہـآے زندگے مآ ✿ツ اگر دوست داشتید رای بدید و به بقیه هم خبر بدید   ...
8 مرداد 1391

✿ツ ترانه محبوب شما ✿ツ

یه ترانه قدیمی هست که ما وقتی کوچیک بودیم یاد گرفتیم   من و بابا امیر همیشه این ترانه رو براتون میخونیم امشب بابایی دست کلیدهاشو وقتی رفته بود بدمینتون گم کرده همشم تقصیر مامانیه قربونتون برم که بابایی میاد خونه شما رو که میبینه همه ناراحتی و خستگی هاش یادش میره من عاشق این ترانه بودم از بچگی حالا ماجراش و بعدا تعریف میکنم براتون خیلی خوشحالم که شما هم دوستش دارید بابا امیر:تو که ماه بلند آسمونی مامان آزی:منم ستاره میشم دور دور دورت را میگیرم بابا امیر:اگه ستاره بشی دورم را بگیری مامان آزی:منم ابر میشم رو رو رو روت را میگیرم بابا امیر:اگه اب...
8 مرداد 1391

✿ツ تبریک بابااااااایـــــــــــی جون ✿ツ

  بازم مثل همیشه بابا جون برنده میشه امروز بابا جونی مثل همیشه توی مسابقه شطرنج برنده شده مامانی قربونی این باباتون بشه که اینقدر ماه و مهربونه   ...
7 مرداد 1391

✿ツ شیرین ترین خبر ✿ツ

حالت تهوع خیلی بده خیلی زیاد مخصوصا وقتی چند وقت مدام تکرار بشه ضعف همرا تهوع های مداوم بعد نگران میشی میری دکتر میگه باید ازمایش بدی بعد اونجاست که میفهمــــــی بهــــــــــلــه..... شیرین ترین خبر عمرت و میشنوی تبریک میگم برای اولین بار داری مادر میشی وای چقدر خودت و شوهری ذوق دارید چقدر قشنگ و شیرینه امــــــــــــــــــــــــا بعد از چند ماه یه خبر شیرین تر تر تر میشنوی بهـــــــــــــلـــه داری برای دو بار مامان میشی آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ جون این دو تا قند و نبات دو قلو بودن چ...
7 مرداد 1391